مهربان یارم سلام
کمک کن تا برای تو بیاندیشم ، به زبان آورم و بنویسم...
چقدر زیاد است جاذبه ی این زمین خاکی آنقدر که حتی گاهی توان دیدن آسمان به آن عظمت هم نیست!
آنقدر که پاهایم رو به زمین میکشم و دستانم هر چه بیشتر به زمین نزدیک تر و دیری نیست که با سر به زمین خواهم خورد!
صبر کن مهربان یاور قرار نیست ناشکری تو را کنم سزای کسی که قدردان نعمت معصومیت خویش را که تو به او داده ای نباشد جز این نیست هرچند مطمئن هستم که تنها در ید قدرت توست که چشمانم را از خاک پاک کند تا ببینم آنچه که ازعظمت تو نمایان است!
معصومیت تضمین بودن وهستی است از کودکی تا آن زمان که خود اراده کنیم!
تضمینی برای سربلند بودن در محضر خالق و مخلوق!
و چه در خسرانند آنانکه برای غیر تو این معصومیت را به زمین گذاشتند و چه خسرانی جبران ناپذیر تر که به بهانه تواین معصومیت را بر باد دادند!
و من بی شک از آنانم که شاید دچار خسرانی شده اند که جبرانش کمر خم میکند اما به خود بارها گفته ام هیچ کار تو بی حکمت نیست!
شاید برای آبرو پیدا کردن در محضر تو نیاز است کمی از معصومیت خویش را به حراج بگذارم!
تو بهتر از من میدانی که چقدر به مهربانیت محتاجم....
خیر من را این قرار ده که بفهمم و برسم بدانجا که تو تنها یار و یاورم باشی.آمین یارب العالمین.