به نام حق
سلام...
ضمن اینکه پیشنهاد میکنم پست قبل رو با دقت بخونید این پست رو تقدیم میکنم
بغض راه گلومو بسته، این روزها همه فکر و ذکرم اینه که قراره چی بشه؟!قرار به کجا برسیم؟!آخر چه چیزی است از اسلام و انقلاب مهمتر که دارن همه چیز رو فداش میکنند حتی یاد و اندیشه امام را...
هیچ ادعائی ندارم نه امام زمانم رو میشناسم نه امام (ره) رو نه شهدا رو از شهدا تنها گرد و غباری از تربت پاکشون به سرم ریخته که احساس میکنم امروز هرچه دارم و میگم از همونه و بس !امام رو هم بچه بودم که دیدم که ناخود آگاه آنقدر به دلم نشسته که هنوز اون شیفتگی بچگی رو احساس میکنم
وقتی گفته میشه جامعه ایران اسلامی رو ظلم فرا گرفته ظلمی که نه دشمن خارجی که خودی ها دارن سر مردم میارن از بس که تو گوشمون خوندند که ما مبرا از هر خطا هستیم نمیتوانیم چشم تعصب رو ببندیم و واقع گرایانه ببینیم!و چه راحت ما رو همردیف با دشمن میخوانند!!! چه زیبا گفت دست پرورده ی شهید مطهری که زمانی لازم است بصورت موقت دشمن را شاد کنیم تا از شادی دائمی او بپرهیزیم همانطور که پیامبر(ص) و امام علی(ع) و همچو مطهری در مواقع نیاز چنین کردند! اما این روزها محوریت اصلی این است که نکند دشمن شاد شود!
ادامه مطلب...
به نام خدا
سلام!
این نوشته از محمد نوری زاد (از نویسندگان کیهان و هوادار احمدی نژاد) که با خواندن این مطلب بیشتر با افکار ها و باورهای پیش و بعد از انتخابات او آشنا میشوید رو زودتر شنیده بودم اما تنها امروز ای کاشها و حسرتهای خویش رو با تمام وجود در سمفونی ای کاشهای او دیدم...و تفکر در این که مگر چه شده است که نوری زاد هم اینچنین به سخن آمده است!!!
خبرهای سانسور شده و اکثرا غیر واقعی ای 20:30 دیشب اینقدر عذابم داد که از عمق جان آرزوی مرگ کردم! و گفتم ای کاش با عملکردهای بهتر، امروز دست در پشت دست با حسرت نمی کوبیدیم...
متن نوشته های او از این قرار است:
سمفونی " ایکاش "های من !
من از تبار طایفه ای هستم که درحد خود برای آرمانهای این انقلاب زحمت کشیده است . چه با حضور تنگاتنگش در میان محرومین مناطق دور و مرزی ، چه در سالهای جنگ ، و چه در حضور رسانه ای اش که عمدتا همان جامعه آرمانی را در کم کاری و بدکاری و خوب کاری مسئولین رصد می کرده است . من ، دراین سی سال عمر انقلاب ، بسیار از باید ها و نباید ها نوشته و تصویر ساخته ام . و در این راه ، خدای می داند که آبروی خود را نیز به میان آورده ام و برای فرزندان و خانواده خویش زحمت تراشیده ام . و چون وامدار کسی و جریانی نبوده ام ، تیز گفته ام و تیز نوشته ام . بقدر بضاعت خود ، تلاش کرده ام دراین تیز گفتن و تیز نوشتن ، جانب انصاف و درستی را بگیرم .
این روزها اما ، روزهای تعلیق من و امسال من است . چرا ؟ خواهم گفت .
ادامه مطلب...
به نام حق
اگر تنها یک درصد این صحبتها از سوی دست پرورده ی شهید مطهری درست باشد سکوتمان وعید آتشمان خواهد بود!
این روزها حق بیش از هر زمان دیگر آشکار است! بهتر ببینیم...
حجتالاسلام و المسلمین محمد مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری، طی یادداشتی که در سایت تابناک منتشر شده انتقاداتی بیسابقه نسبت به شرایط کنونی مطرح کرده است .
متن یادداشت به شرح زیر است :
دفاع از نظام اسلامی به هر وسیله؟!!
به جرأت میتوان گفت که قاطبه افراد غیرمغرضی که در سی سال گذشته با انقلاب قهر کردهاند، به دلیل یک واژه سه حرفی بوده است: «ظلم». این افراد، یا ظلمی بر خودشان رفته و فریادرسی ندیدهاند، و یا ظلمی آشکار در حق یک فرد ـ مانند آنچه در جریان بازجویی وحشتناک بر همسر سعید امامی رفت ـ شاهد بودهاند، ولی هر چه به انتظار نشستهاند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در این زمینه بسیار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده میکنم.
1. دفاع از یک نظام اسلامی با توسل به شیوههای غیراسلامی و بلکه غیرانسانی، همان قدر موفقیت آمیز است که کسی بخواهد با شرابخواری از سنت نبوی پاسداری کند. برخی رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقایع اخیر و خانواده هایشان گواهی میدهد که گروهی پرنفوذ ـ که حفظ آبرویشان تضمین شده است ـ برای اینکه به خیال خودشان چشم فتنه را در بیاورند مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند.
به نام خدا
سلام!
مثل هر سال فرارسیدن ماه مهمانی خداوندرو به تمامی کسانی که قراره بهترین و حرف گوش کن ترین مهمون خدا باشن تبریک میگم! از این جهت حرف گوش کن که مهمونهو مطیع بودنش! مهمونی بیشتر از همه به دل میزبان میشینه که مطیع تر باشه آخه بده مهمون رو نمیخواد و میخواد به دل خودش سنگ تموم بذاره چه برسه که اون میزبان کسی باشه که بیش از هر کس دیگه دوستت داره و بهت نزدیک و حرف دلت رو خوب میفهمه و هدفش رسوندن تو به بهترین سعادته که انگار ماه رمضان رو بهترین بهانه قرار داده...
بنده هم به رسم ادب و معرفت باید زودتر از این، این ماه عزیز و انصافا پرخیر و برکت را تبریک میگفتم، تبریک واسه اینکه باز سرمون منت گذاشت و یک ماه رمضون دیگه بهمون نشون داد که اگه عمر و توفیقی بود به بهترین شکل به پایان برسونیمش اما....
توی این امائی که گفتم هزار تا درد و حرفه که بگمانم همین باعث شد که این اجازه رو بدن که بنویسم آخه همیشه گفتم تا اون نخواد و به دل اجازه نده نه اینکه نخوای!نمیتونی بنویسی چون قراره به نام اونها نوشته بشه!
زیاد دوست ندارم از سیاست بگم و بنویسم اما این روزها مسائل سیاسی بیشتر رنگ اخلاقی و اجتماعی به خودش گرفته اینه که سکوت بی انصافی است آخه همین سیاست نذاشت اونجور که باید مزه ماه پرعظمت رجب و شعبان رو بچشیم اما یک درس بهمون داد...