سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ای کاش... - پله...پله...تاخدا!






درباره من
ای کاش... - پله...پله...تاخدا!
نیکو
بی عنایات خدا هیچم!
آی دی نویسنده
تماس با من


آرشیو وبلاگ
آذرماه 85
دی ماه 85
بهمن ماه 85
اسفند ماه 85
فروردین ماه 86
اردیبهشت ماه 86
خرداد ماه 86
تیر ماه 86
مرداد ماه 86
شهریور ماه 86
مهرماه 86
آبان ماه 86
آذرماه 86
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفندماه86
فروردین ماه 87
اردیبهشت ماه 87
مرداد ماه 88
شهریور ماه 88(سیاست)
مهرماه 88
آبان ماه88
آذرماه88
دی ماه88


دوستان من
عاشق آسمونی
انتظار
بسیجی 57
نمازخانه بوستان بهاره
upturn یعنی تغییر مطلوب
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
پیاده تا عرش
:: هزاردستان :: Hezar Dastan .ir ::
هو اللطیف
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بندیر
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
بلوچستان
محفل آشنایان((IMAN))
تمام آرزوهایم تقدیم تو باد
مهر بر لب زده
لبگزه
آقاشیر
یک بجامانده
گفتگوی دوستانه
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تکنولوژی کامپیوتر

.: شهر عشق :.
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
بوی سیب
سین جیم های اخلاقی
منطقه آزاد
شهسوار دل
*آوای دوستی.....*
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
رند
سیاست
پاک دیده
آدمک ها
نشانه
Manna
عشق و عاشقی
اواز قطره
یه دختره تنها
فصل آگاهی
جیغ بنفش در ساعت 25
نت سرای الماس
شهدای استان خراسان
آدم و حوا
. : آدم و حوا : .
سخن دل
امید انتظار من
ریحانه
ماه و مهر
.:مطالب جدید18+ :.
غزلیات محسن نصیری(هامون)
استشهادی
wanted
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
خداجون دوستت دارم
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
ثانیه
نقاشی های الیکا یحیایی
allah is my lord
عمو همه چی دان
فرهنگی
دربه دران
نوشته های یک ناظم
رویایی زندگی کردن...
حسینیه ی بسـوی ظهـور ...
تینا
ستاره سهیل
صدای مردم نی ریز
قافله شهداء
انتظار نور
vagte raftan
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
از یک انسان
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم)
جالب انگیزناک
آسمان آبی
آغاز راه
امپراتوری هخامنشیان
عطاری عطار
مذهب
صمیمی با خواهرم
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
ساینا
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
کوروش کبیر
نورهدایت
امیدزهرا omidezahra
صدف جان با آمدن دوباره ات زندگی رو بهم بخشیدی
شیعه مذهب برتر
مروارید خلیج عشق
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
زنده یاد * آه از بهار بی یار*
نگاهم برای تو
خود نوشت
نافذ
فصل سکوت
جهان نامرئی جن
تا صبح انتظار
وبلاگ پژوه
پاسبان *حرم دل* شده ام شب همه شب
عاشقان علی (ع)
دم مسیحائی
کبوترانه
دردودل
من تو خدا
السلام علیک یا صاحب الزمان
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم...
علوم قرآ نی
باران
توهمات قرن 21
نقد مَلَس
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
عاشقان علی و فاطمه
مجنون صفت
درد و دل با خدا
چهار راه تمدن جهان باستان (ایران، مصر، یونان، بین النهرین)
دانشـــــــــمندی برای تمــــــــام فصــــــــــول
از یک روحانی
نسیمی از بهشت ...
پرواز
..::کافه دانشجو::..
خزائن رحمت پروردگار
سیب صبح
روزگار رهایی
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
..:: کافه دانشجو ::..
راز و نیاز با خدا
خلوت تنهایی
داغ عشق
شهادت
زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست
وبلاگ ایران اسلام
فراق در فراق
تنها
عرفان خوش نظر
....چند کیلو امیدواری .....
تالوگ
تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم
یادداشت های 1 امُل مدرنیسم نشده
باغچه
ابدارخانه-رسانیک
ساغر هستی
هو الحی و هو الحق و هو الهو
عاشقان جواد کاظمیان
شکلات داغ
درآغوش خداوند
اشعار عرفانی،نصایح و حکایات بزرگان
*دکتر مصطفی ملکیان
چراغ
حقیقت
عاشقان وصال
بازی بزرگان
سوال و جواب عرفانی
همه چیز در مورد مستحب و مکروه
همه چیز در مورد صلوات
همه چیز در مورد شیطان
...من نیستم
الهی نامه
نگاه خیس
عرفان نسل سومی
کسی که مثل هیچکس نیست
خودت را بشناس
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی !
شمیم وصل
*استاد شجریان
آذرعلوم
عشق ملکوتی
بسم الله الرحمن الرحیم
فلات فلسفه
عشق من خدا
بچه دانشجو !
قصه های پیامبران
کشکول
مسائل جنسی
پله پله تا ملاقات خدا(حاجی)
پله پله تا ملاقات خدا
لیله القدر
میخانه
*دکتر عبدالکریم سروش
*دکتر الهی قمشه ای
انجمن حکمت و فلسفه
فَلُ سَفَه
گلنار
امام دوازدهم
لطیفانه
یا ساقی کوثر
امام حسن مجتبی(ع)
دلا از غصه سیاس .آخه پس خونه خورشید کجاس ؟
*راههائی برای موفقیت
فروشگاه اینترنتی بازار روز
من و گل نرگس
طهور اکبر
فاطمیون
AZAR EGHTESAD
بسوی ظهور مهدی(عج)
حاج همت شقایق پرپر
طریق عشق
السلام علیک یا اباصالح المهدی
الهی و ربی ...
نیایش
گاه نوشتهایی درباره ی هیچ چیز و همه چیز
اندیشه
گل نرگس
ایران سربلند
درد دل با امام زمان
باشگاه منجمان جوان
راز گل سرخ
مهرنما
سفره ی اذون
جامی از فرهنگ
فقط به خاطره تو
نیلوفرآبی
تا شکوفه ی عشق
کانون مهدویت دانشجویان ایران
اندیشه و عرفان
سلوک
عطش
کامپیوتری
هجران
انا مجنون الحسین-ع
برای آخرت
لطایف کلام الله
پله...پله...تا خدا! در بلاگفا
مبین
ماه مهربون
سطر آخر
طوبی سافت
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ای کاش... - پله...پله...تاخدا!

آمار بازدید
بازدید کل :221155
بازدید امروز : 80
 RSS 

   

به نام خدا

سلام!
این نوشته از محمد نوری زاد (از نویسندگان کیهان و هوادار احمدی نژاد) که با خواندن این مطلب بیشتر با افکار ها و باورهای پیش و بعد از انتخابات او آشنا میشوید رو زودتر شنیده بودم اما تنها امروز ای کاشها و حسرتهای خویش رو با تمام وجود در سمفونی ای کاشهای او دیدم...و تفکر در این که مگر چه شده است که نوری زاد هم اینچنین به سخن آمده است!!!
خبرهای سانسور شده و اکثرا غیر واقعی ای 20:30 دیشب اینقدر عذابم داد که از عمق جان آرزوی مرگ کردم! و گفتم ای کاش با عملکردهای بهتر، امروز دست در پشت دست با حسرت نمی کوبیدیم...
متن نوشته های او از این قرار است:
سمفونی " ایکاش "های من !
من از تبار طایفه ای هستم که درحد خود برای آرمانهای این انقلاب زحمت کشیده است . چه با حضور تنگاتنگش در میان محرومین مناطق دور و مرزی ، چه در سالهای جنگ ، و چه در حضور رسانه ای اش که عمدتا همان جامعه آرمانی را در کم کاری و بدکاری و خوب کاری مسئولین رصد می کرده است . من ، دراین سی سال عمر انقلاب ، بسیار از باید ها و نباید ها نوشته و تصویر ساخته ام . و در این راه ، خدای می داند که آبروی خود را نیز به میان آورده ام و برای فرزندان و خانواده خویش زحمت تراشیده ام . و چون وامدار کسی و جریانی نبوده ام ، تیز گفته ام و تیز نوشته ام . بقدر بضاعت خود ، تلاش کرده ام دراین تیز گفتن و تیز نوشتن ، جانب انصاف و درستی را بگیرم .
این روزها اما ، روزهای تعلیق من و امسال من است . چرا ؟ خواهم گفت .

من و امثال من ، در این سالها ، هرکجا که کم می آوردیم و بغضمان به مرحله شکفتن پا می نهاد ، به مولایمان خامنه ای پناه می بردیم . کاستی های خود را در کمال او غنا می بخشودیم . به زندگی ساده او غرور می ورزیدیم . از این که او به راه امام اصرار می ورزد، در پوست نمی گنجیدیم . واز این که او ، فرزندان خود را از ورود به کارهای اقتصادی و مالی و مسئله دار برحذر داشته ، ذوق زده می شدیم . من با لذت ، از میزان دارایی او که اگر قرار بر اسباب کشی باشد ، می شود اسباب و اثاثیه خانه او را در پشت یک وانت جای داد ، نوشته ام و ذوق کرده ام . من از انصاف و بزرگی و عدالت و شجاعت و سرزدن گاه و بی گاهش به صاحبان انقلاب نوشته و به آن بالیده ام .
این روزها که روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری است ، برای من و امثال من ، روزهای معلق بودن است . کسی نیست به سئوالها و ابهام های ما پاسخ بدهد . ما معلقیم . خامنه ای ما فصل الخطاب همه درماندگی ها بود ، اما من امروز به دنبال رهایی بخشی می گردم که مرا با گذشته ام آشتی دهد .من این روزها لذتی از سالهای خدمتم به انقلاب نمی برم . من از این که هموطنانم درخیابانهای شهر کشته می شوند ، به انقلابی بودن خود تردید می کنم . من افقی برای جامعه خود ترسیم کرده بودم که درآن افق ، حتی به اغتشاش و آتش زدن و خراب کردن اموال عمومی ، به دیده عبرت می نگرد و برای آن اعتبار و شانی قائل است . من جامعه ای را برای خود ترسیم کرده بودم که بزرگان نظام ، به مردم ، به چشم عیال خود می نگرند . حتی عیالی که به آنها پشت کرده باشد و در نجوای جهالت خود به آنها ناسزا بگوید . چه کنم ؟ من اینگونه جامعه ای را برای خود آراسته بودم . حکایات بعد از انتخابات ، بساط فکری مرا به هم ریخته است . این روزها من و امثال من دچار تردید شده ایم . قرار نبود در افق این انقلاب ، ظلم عربده بکشد و قداره به کمر ببندد . چه از طرف نظام چه از طرف مردم . قرار بود ما با برپایی این نظام ، خلا ایمانی و انسانی جوامع دیگر را به رخشان بکشیم . قرار بود به آنها بیاموزیم : مردمداری یعنی چه ؟ قرار بود صبوری و کرامت و درستی و انصاف و عدالت و زیبایی های گمشده انسانی را به نمایش درآوریم . من این روزها دریک خلا تعلیقی بسر می برم . از یاد آوری گذشته خویش هیچ لذت نمی برم . به مسئولین هم که نگاه می کنم ، آنها را برآمده از حق و انصاف نمی بینم . راستش را بخواهید این تردید درست بعد از اولین حادثه های بعد از همین انتخابات درمن و امثال من پیدا شده است . تا روز قبل از آن ، ما همان فداییان این انقلاب و نظام بودیم . یعنی فداییان آرمانهای خوبی که قرار بود این نظام برای مردم ما و مردم جهان به صحنه آورد . اما اکنون چه کنم ؟ خود را با چه ادله ای و احتجاجی متقاعد کنم که این روزهای جامعه من ، ادامه روزهای پیش از انتخابات است ؟ وهمان است که شهدا برای برپایی آرزوهای آرمانی این نظام از خود گذشتند ؟ این روزها من دست بر پشت دست خود می زنم و سرگردانم و ایکاش ایکاش می کنم . چه ایکاشهایی ؟ خواهم گفت :
1.ایکاش رهبر ما درست یک روز پس از اخذ رای که هنوز شمارش آرا به پایان نرسیده ، پیام نمی داد و از نتیجه حاصله ابراز شادمانی نمی کرد . ایکاش به شکوه میلیونی شرکت کنند گان بسنده می فرمود . 

<**ادامه مطلب...**>


2. ایکاش رهبر ما با اولین جرقه های اعتراض ، مثل یک بزرگ بسیار بزرگ ، جانب انصاف و عدل را می گرفت و به معترضین می فرمود : مگر خامنه ای مرده است که شما احساس دلتنگی می کنید ؟ خامنه ای هست برای این که هر معترضی احساس تنهایی نکند . خامنه ای هست تا کسی احساس نکند در این نظام فریاد رسی نیست . و می فرمود : من تا مادامی که رای دهندگان به اقناع کامل نرسند و نسبت به سلامت و صحت و نتیجه آرا خود احساس آرامش نکنند ، به جانبداری از رای دهندگان خواهم پرداخت و از حقوق آنان دفاع خواهم کرد.
3.و کاش با اولین راهپیمایی معترضین ، خود به صفوف آنان می پیوست و در شکوهی باور نکردنی ، محبوبیت خود را صد چندان می کرد . معترضین مگر چه می خواستند ؟ غیر از احقاق حق ؟ و در میان همان جمعیت ملیونی معترضین ، می فرمود : به چه معترضید ؟ به نتیجه آرا ؟ من درهمین جا اعلام می کنم که با شما برای احقاق حق تان همصدایم . برای من که رهبر شمایم ، در وجه حقوقی ، موافق و مخالف یکسانند . 
4. ایکاش بعد از اولین درگیری ها و اولین کشته ها ، خامنه ای ما اعلام عزای عمومی می کرد . چرا ؟ برای این که کشته شده ها ، از اسراییل و آمریکا نیامده بودند و ضد انقلاب و منافق هم نبودند . از مردم بودند . گیریم که آنها در راهپیمایی غیرقانونی کشته شده اند ، و گیریم که به هشدار دستگاههای انتظامی اعتنا نکرده اند ، اما ایرانی که بودند . انسان که بودند . چرا ما برای کشته های دیگران ارج می نهیم و برای هموطنانمان ارعاب و اختفا و تنش پیشنهاد می کنیم ؟
5.ایکاش خامنه ای ما در خطبه های نماز جمعه بعد از انتخابات و بعد از تشنجات اخیر ، از خانواده های کشته شدگان دلجویی می کرد . اخلاق پیامبران اینگونه است . پیامبر ما به فرموده قرآن ، از جهل مردم آنچنان می گداخت و نسبت به آنان دلسوزی می کرد که خدای متعال به او هشدار می دهد . که ای رسول ما ، تو در جانبداری از جهال و نافهم ها ، داری خودت را از پای در می آوری ! مردم ما که به آن درجه نفهم نیستند . سئوالی داشته اند که در پاسخگویی نسبت به آن تعلل شد. 
6. ایکاش نیروهای بسیجی و انتظامی و سپاهی وارد معرکه نمی شدند . مگر چه شده بود که اینهمه نیرو باید به میان می آمدند . خدا خوب می داند که با سخن گفتن درست با این مردم ، می شد همه آنان را مجاب کرد و محبت آنان را برای نظام ذخیره کرد و از این انشقاق بزرگ ایجاد شده جلوگیری کرد . مگر دیگر می شود این مردم زخم خورده را که تعدادشان هم کم نیست ، بار دیگر به جانبداری از نظام دعوت کرد . 
7. ایکاش خامنه ای ما بلافاصله بعد از بالا گرفتن اعتراضات به تلویزیون دستور می فرمود تا برای آقای موسوی ، حتی بعنوان یک مجرم ، فرصتهایی ایجاد کنند تا او نظرات خود را باز بگوید . اگر این اتفاق می افتاد چه بسا فاجعه های بعدی رخ نمی داد که برای ما و برای نظام ما تا ابد لکه ننگی به شمار آید .
8. ایکاش مراجع ما سکوت خود را می شکستند و با صراحت در باره اغتشاش های اخیر اعلام موضع می کردند و تنها به کلی گویی و دعوت به آرامش و مراجعه به شورای نگهبان اکتفا نمی فرمودند . و مثلا آیت الله جوادی آملی ، در یک بیانیه بسیار آرام و روشنگرانه ، داستان هاله نور را که رییس جمهور جلوی چشم همه آن را ساختگی اعلام کرد ، یک حقیقت و یک ماجرای درست و رخداده بیان می کردند و نسبت به دروغگویی آقای احمدی نژاد ابراز تاسف می کردند . مگر نه این که مومن باید راست بگوید اگر چه به زیانش تمام شود ؟
9. خامنه ای ما در نماز جمعه ، منصفانه نسبت به کاندیداها و ناسزاگویی های آنان موضع درستی گرفت . اما ایکاش کسی از مردم ، حداقل عموم مردم ، از گرایش ایشان به آقای احمدی نژاد خبردار نمی شد . امام خمینی عزیز ، هیچگاه نسبت به بنی صدر - که حتما با وی مخالف بود - اعلام نظر صریح نکرد و به انتخاب مردم - اگر چه اشتباه - احترام نهاد .
10. ایکاش خامنه ای ما در ملاقات با نمایندگان مجلس ، که هنوز شورای نگهبان نظر قطعی خود را درباره صحت انتخابات اعلام نکرده ، انتخابات را سالم و تمام شده برنمی شمرد و همکاری نمایندگان با دولت را به بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول می فرمود .
11. ایکاش خونی ریخته نمی شد و بسیجیان در هیبت لباس شخصی به میان نمی آمدند و برای یک چنین مسئله ساده ای که به راحتی می شد به نفع نظام و همان جمعیت چهل ملیونی شرکت کننده درانتخابات مصادره اش کرد ، قشون کشی حیرت انگیزی صورت نمی گرفت . 
و ایکاش های دیگری که اینجا تاب تحمل آن را ندارد
برگرفته شده از وبلاگ شخصی محمد نوری زاد
سبز باشید
یاعلی



«نیکو» ساعت 7:6 عصر روز 88/6/16