هوالمحبوب
با رالها!
گاه میگوئی که فرو آی و گاه می گوئی که گریز! گاه فرمائی که بیا و گاه میگوئی که پرهیز!
خدایا!
نشان قربت است این؟ یا محض رستاخیز!
هرگز بشارت ندیدم تهدید آمیز.
ای مهربان بردبار!
ای لطیف و نیک یار!
آمدم به درگاه! خواهی بناز دار و خواهی خوار....
الهی!
کان حسرتست این دل من! مایه درد و غمت این تن من!
الهی!
نیارم گفت که اینهمه چرا بهره من؟ نه دست رسد مرا بمعدن چاره ی من!
الهی!
ما نه ارزانی بودیم تا ما را برگزیدی
و نه ما ارزانی بودیم که به غلط گزیدی
بلکه بخود ارزانی کردی تا برگزیدی
و بپوشیدی عیب که میدیدی.
الهی!
نصیب این بیچاره ازین کار همه درد است
مبارکباد که این درد مرا سخت در خوردست
بیچاره آنکس که ازین درد فرد است
حقا که،هر که بدین درد ننازد ناجوانمرد است
هر درد که زین دلم قدم بر گیرد دردی دگرش بجای در بر گیرد
زان با هر درد صحبت از سر گیرد کاتش چو رسد بسوخته اندر گیرد
برگرفته از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی.......
اللهم صل علی محمد و آل محمد
یاعلی مدد