هوالمعشوق
و بازهم باید گفت...
سلام بر عاشورا!
دوباره فرا رسید ،روز عشق بازی حسین....
دوباره بلند شد صدای هل من ناصراً ینصرنی حسین !
که آیا این فریاد را باید تنها در آن روزفریاد رسی باشد ؟!
پس بعد از این همه ســـــــــــال این همه شور برای چیست؟ آیا تا به حال اندیشه کرده ایم؟!
آیا حسین(ع) ،امروز بیش از آن روز به یار و یاورنیاز ندارد؟!
حال که دیگر کمترنشانی از اسلام ناب محمدی است؟!
چرا پیامبر فرمود حسین منی و انا من حسین؟! حسین از من است و من ز حسینم!
آیا تا به حال اندیشه کرده ایم که چرا پیامبر فرمود من از حسینم!
جز آنکه بگوید که دین من تنها با حسین و با حماسه او همیشه زنده خواهد ماند
اما ما....
به قولی ما تنها یک چهره از این واقعه را دیده ایم و آن عزا و سوگواری محرم و عاشوراست
تا به حال اندیشه کرده ایم که تا چه اندازه این شور ما همراه با شعور بوده؟!!!
وای که اگر عده ای بخواهند حسین را از منه مسلمان و پیرو حسین بشناسند!!!
همه اش شده توجه به بُعد عاطفیِ این واقعه که البته بد هم نیست
مردم عشق و ارادت خود را اینچنین نشان میدهند آنچنان که اگر حتی بشنوند که پرچم حرم حضرت در چند قدمی آنهاست سر از پا نمیشناسند!
این را به عینه دیدم تنها به گوششان رسید که پرچم حرم حضرت عباس(ع) که جانم به فدایش به شهرشان آمده
دلی نبود که نلرزد و چشمی نبود که گریان نشود تنها برای تکه ای پارچه اما چه پارچه ای.......
اما حرف من این است حیف است که اماممان را،پیشوایمان را و حتی عشقمان را!
آنطور که شایسته اوست نشناسیم! بهتر است کمی اندیشه کنیم!
هرچند که عده ای از خدا بی خبر نشناختند حسین راو بر او جفا کردند
که اگر ما هم نشناسیم آنطور که شایسته اوست؛ نیستیم کم از...........
آن شب ضمیران دور از نور که به حســـــــــــــــین ،به فرزند پیامبرشان آب ندادند
رودررویش ایستادند و با تیغ به استقبالش رفتند
با تیغ پیکر مردانه علی اکبرش را پاره پاره کردند
در عین بی کسی رهایش نمودند ،دست از یاریش شستند ،پای از رکابش گرداندند
با تیر گلوی کوچک و نحیف و عطش زده علی اصغرش را نشانه رفتند
از یادش بردند ،بی خیالش گشتند،تن نیمه جان قاسمش را پایمال کردند
به گفتار صادقانه اش گوش نداند،حرفهای بی ریایش را با دل نشنیدند
پشتش را شکستند آنگاه که دستان علمدار آب آورش را از تن جدا کردند!
تیغ بر فرق پدرش زدند ،پهلوی مادرش را شکستند
زهر در کام برادرش ریختند، سرش را بر سر تیزه کردند
خواهرانش را، کودکانش را ،کسان بی کسش را به اسارت در آوردند
اما او...
برای همیشه ماند چون او آمده بود که بماند
و اگر چه رفت با تن بی سراین رفتن ماندنی جاودانه بود
رفتن او حماسه ای بود برای جاودانه ماندن عشق
حماسه او برای دین بود نه دنیا، برای ارزش بود نه ننگ ،برای خدا بود نه خود!
حماسه او از جنس هجوم نبود حماسه او دفاع از حریم و حرمت عشق بود
حرمتی که نامحرمان آن را شکستند
حماسه او شکستن سکوت صبر بود آن هنگام که دین دنیا شده بود و دنیا دین!
حماسه او پشت پا زدن بر تمام رنگها بود جز رنگ یکرنگی
حماسه او از یاد زدودن تمامی حرفها بود جز حرف تحریف نشده خدا!
آری
حسین با حماسه اش تضمین کرد جاودانه ماندن عشق را
و تا عشق هست
حسین نیز خواهد بود...
*اللهم ارزقنا زیاره الحسین فی دنیا و الاخره
یا علی مدد
درایام عزداداری آقا امام حسین(ع) به حسینه ی داغ عشــــق سری بزنید خاک پایتان توتیای چشم ما
هوالحق
سلام!
باز این چه شورش است که در خلق عالم است.....
او....
- از کجا آمده بود؟
او امده بود از سمت خدا،از کنار دیوارهای ترک خورده تنهائی
از درون خانه ای خشتی که در چوبی اش پرپرشدن گل یاس را به خاطر داشت
او آمده بود از کلبه های محقر که ساکنانش به گدایان انگشتر سلیمان می دادند
او آمده بود از آن خانه کوچک که خدا در آن می زیست
از آن خانه کوچک که خدا در آن تنها بود،از آن خانه کوچک که خدا از در و دیوارش می بارید
او آمده بود از دیار آینه های بی غبار از نشست گاه آیه های آبی آسمان او آمده بود از پشت دریاها
از پشت کوههائی که سیل معارف از آنها جاریست از چشمه هائی که عشق از آنها می جوشید
او آمده بود از آنجا که ده سالگانش والسابقون السابقونند
از آنجا که پدرانش والی ولایت عشقند از آنجا که مادرانش همتای ساقی کوثرند
از آنجا که برادرانش شبیه ترین به آفتابند از آنجا که خواهرانش زینت پدرانند
او آمده بود از کنار سفره ای که نان گندم به خود ندید او آمده بود از هم نشینی با خدانشینان خاک آلود
از همصحبتی با خداگویان از خود لال او آمده بود از اوج آزادگی و عزت
از فراسوی جانبازی و شجاعت از ماورای مردانگی و مروت از ارتفاع افتادگی و قدرت
او آماده بود از آنجا که عمری مامن دلهای رمیده بود او از دیار آینه ها آمده بود
از سرزمین نورانی نیایشگران همواره با خدا او آمده بود از بالاترین جای ایمان...
- به کجا آمده بود؟
او آمده بود به سرزمین کــــرب به صحــــــرای بــــلا
به دشت اندوه به مکان غصه به ولایت آه او آمده بود به کویری که تشنه خون بود آن هم تشنه خـــون خـــــدا
او آمده بود به مسلخ عشق به آنجا که جز عاطفه را سر نمی برند به آنجا که جز مهربانی را گردن نمی زنند
به آنجا که جز آبرو را نمی ریزند او می خواست به جائی برود که مژده رسیدن میوه هایش را به او رسانده بودند
به غربتکده علی به اشکستان حیدر به شهر یتیم بچه گانی که بی علی یتیم تر شده بودند
اما
چه دنیا پرست مردمی او را طلب کرده بودند هرچند که میشناخت آنها را اما ....
به خیال آنکه شاید کسانی باشند که یاریش کنند می خواست به کوفه برود،کوفه
شهر پیمان شکنان شهر بی وفائیها اما نگذاشتند
به او گفتند باید به راهی برود که نه بسوی مدینه رسول باشد
او باید به داغستان لاله های بی سر به جائی که خارچه های فراوان داشت به جائی که لب ها ترک بر می داشت
به جائی که حرمت و حریم محرمان خدا می شکست
- با که آمده بود؟
او آمده بود با تمامی یارانش... که هفتاد و دو تن بیش نبودند او آمده بود با تمامی سربازانش
که کوچکترین آنان بزرگترین حادثه را آفرید
آیا تاکنون در هیچ جای تاریخ دیده یا شنیده ای که نوزادی شش ماهه با گلوبه نبرد با تیرهای تیز شقاوت برود؟!
و بدینسان بود که علی کوچک باب الحوائج شد
او آمده بود با عباس علمدار بی دست ساقی بی مشک او آمده بود با عباس
او که آب عطشناکش بود با او که آب بی تابش بود!با او که تشنه حسین بود نه تشنه آب
او آمده بود با عباس باب الحوائجی دیگر....
- برای چه آمده بود؟
او آمده بود برای نوازش غنچه های تشنه و بی باغبان
برای برطرف کردن اندوه گلیم نشینان خاک برای به پا کردن خیمه افتاده عشق
برای بر افراشتن بیرق پاکدامنی برای به پرواز در آوردن مرغان در خود اسیر
او آمده بود برای نشان دادن نشانی دوست به آنانکه از دوست نشانی نداشتند
او آمده بود برای سوق دادن پاهها به سوی صراط مستقیم
برای رساندن دستها به آسمان پاک...
و ای برادر !
با چنین کسی باید چه می کردند ؟ و سزاوار او چه بود؟
باید چشم ها را فرش راهش می کردند
اما........اما..........اما
با او چه کردند شب ضمیران دور از نور.........؟!
بر گرفته از کتاب حماسه عشق
درایام عزداداری آقا امام حسین(ع) به حسینه ی داغ عشــــق سری بزنید خاک پایتان توتیای چشم ما
یاعلی
هوالحق
سلام!
هرچند یک هفته ای میشه که از عید غدیر میگذره ولی مطلبی است که ذهنم رو مشغول کرده که حیفم اومد توی وب ننویسم اصلا مگه واسه ما شیعه ها روزغدیر و غیر غدیر داره؟!
کدوم یکی از ما (به عنوان یک شیعه)تا به حال همه ی خطبه غدیر رو که پیامبر در آن روز عظیم خواندند رو کامل خوندیدم؟!
اکثریتمون شاید فقط این جمله"من کنت مولاه فهذا علی مولاه" از خطبه غدیر بلد باشیم که اگر مثلا یک سنی برگرده و بگه بابا منظور از مولا در این جمله دوستی است گمان نکنم بتونیم اثبات کنیم که منظور از این مولا نه تنها دوستی نیست که حتی فراتر از آن است.
که اونم قرار نیست خودمون بشینیم و زحمت بکشیم و دلیل بیاریم چرا که خطبه غدیر عین دلیل و مدرک است....
البته دلیل های زیادی به گوشمون خورده که میتونیم ازشون استفاده کنیم از آن جمله که حضرت پیامبر که پیروان خویش رو به آسایش و عدم آزار به دیگران فرمان میدهد چطور در در آن گرمای شدید و طاقت فرسا میخواهد که تمام کسانی که رفته اند بازگردند وفرمان میدهند صبر کنید تا آنهائی که هنوزنیامده اند به ما برسند که فقط بگوید ای مردم این علی دوست و یاور من است! مگر پیامبر قبل از آن با گفتار و رفتار این دوستی و مودت را به همه نشان نداده بود؟!
پیامبر اکرم در روز غدیر پس از حمد و ثنای خداوند می فرمایند:
*و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.
-این چه نوع دستوری است که پیامبر با آن عظمت در صورت عدم انجام آن عذاب میبیند!!؟ آیا اعلام دوستی علی با پیامبر است؟؟!!!
*معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است
-این چگونه فرمانی است که اگر پیامبر از آن سرپیچی کند رسالتش ناتمام خواهد ماند و وظیفه رسالت انجام نگرفته است؟!
*پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است
-آیا میتوان برای این آیه مصداقی غیر از امیرالمومنین پیدا کرد ای کوته فکرانی که میگوئید چرا نامی از علی در قرآن نبرده شده است؟!!
مگر علی نبود که در حال نماز چیزی جز خدا را ندید و انگشتر خود را به مسکین داد اگر علی از نماز غافل شده است مگر نیامده است که صدقه اول به دست خدا میرسد و بعد به دست نیازمند؟! اگر علی از نماز غافل است پس چطور پیامبر زمانی که در میان نماز صدای طفل را شنید برای آسایش کودک نماز را سریعتر خواند آیا باید گفت که پیامبر ازنماز و خدا غافل شد؟؟؟آیا خدمت به خلق جز عبادت نیست؟؟!
* سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ای پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علی - ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.»
-آیا اگر پیامبر ابلاغ نکند که علی دوست و یاور من است رسالتش انجام نگرفته است آیا این امر تا آنجا اهمیت دارد که انجام آن مساوی با مصونیت پیامبر از آسیب مردمان است؟!!!
*خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
-چه نیازی است که پیامبر بعد از انکه گفت علی یاور و دوست من است از این سخن به میان آورد که خدا ولی شماست و پس از خدا من ولی و فرستاده شما هستم و پس از من به فرمان خداعلی ولی و صاحب اختیار و امام شماست و عده ای خرده گرفتند که پیامبر خلافت را مورثی کرد غافل از اینکه پیامبر فرمودند که ای مردم من "به فرمان خدا" علی را ولی و امام شما قرار میدهم!
*هان مردمان! بدانید این آیه درباره ی اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است. [هشدار که ] اجری فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است.
-این فرمایش پیامبر نشان دهنده همه شمول بودن این فرمان الهی است که نه تنها مسلمانان را بلکه همه ی کسانی را که موحد هستند را به چنین بیعتی فرمان داده است پس باید فرمان و پیامی فراتر از دوستی و مودت باشد!!!
*هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطن ها و تفسیر آن را آشکار نمی کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست. و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است
-چرا پیامبر فرمان داد که برای فهم این فرمان از سوی خداوند در قرآن اندیشه کنید؟!
وحتی آمده است که بعد از خطبه ی پیامبر، مسلمانان آمدند و با علی بیعت کردندآیا برای دوستی نیاز به بیعت کردن است؟!
*هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم. هشدار که "هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود". هشدار که پس از من امارت مؤمنان برای کسی جز او روا نباشد.
-الله اکبر!پیامبر اینها رو هم گفت و علی بیست سال و اندی... خانه نشین بود؟؟!!! الله اکــــــــــــــــــــــــــــبر
چیزی تا ماه محرم ،ماه عزدارای فرزند علی نمانده است اگر جرات پیدا نکرده بودند که علی را خانه نشین کنند چه زمان و چه کسی جرات پیدا میکرد به دختر علی، زینب(س) سیلی بزند! چه کسی به خود اجازه میداد که بر لب و دندان حسین چوب خیزران بزند چه کسی جرات میکرد فرزندان حسین را........
*معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.»
-این چگونه فرمانی است و چگونه روزی است که پروردگار عالمین در این روز اسلام را به عنوان دین مسلمانان پسندیده است؟؟؟!!!
*هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر برای او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
-آیا کسی جز علی سزاوار ولایت بود؟؟؟!!!!
دلم پر بود اگر اینارو که به عقل کوچکم رسید نمیگفتم خفه میشدم...........هرچند میدونم که میشه خیلی بهتر از این، درسهائی از خطبه غدیر گرفت...
ناگفته نماند که سخنان استاد سر کلاس وادارم کرد که بشینم و خطبه رو بخونم!البته به دلایلی نشد تا آخر بخونم ولی قول میدم بخونم شما چی؟
حداقل واسه دل خودمون واسه اینکه تجدید بیعت کرده باشیم با حضرت امیر اصلا واسه اینکه این دلمون جلا پیدا کنه واسه اینکه به خودمون ؛ به شیعه بودنمون افتخار کنیم یک بار خطبه غدیر رو کامل بخونیم....یا علی؟
یا علی مدد
هوالحق
سلام!
خواستم روز عید عرض ارادت کنم اما توفیق نبود امیدوارم پذیرا باشند....
*والی ولایت عشق را همه می شناسند
و کسی نیست که نام نامی او را نشنیده باشد،او آغاز سپیده صبح است،و فرجام سیاهی شب
او واقعیت پیدای آن حقیقت ناپیداست
او امیر همه وبنده محض تنهاترین تنهاست
علی را می گویم آری علی
شکوه ذات اقدس الله ،نفس محمد،ساقی کوثر
علی را می گویم آری علی
کعبه عشق!دروازه مدینه علم،باب حسین خورشید کربلا
وضوی آلاله های گریبان چاک،نیت شمع های از خود گذشته
قد قامت سروهای سبز صداقت،تکبیره الاحرام بیدهای مجنون پاک
سجده باران بر خاک،قنوت گلهای سرخ در سپیده صبح
علی را می گویم آری علی
ای علی!ای فراتر ازسنجش و قیاس
غدیر خم آن برکه ی تشنه شاهد است بر بیست و چند سال مظلومیت تو
و هزاران سال مظلومیت عشق
غدیر خم برکه ی بی آب شاهد شادی و شور و شعف شاهدان شوریده و شیدای توست
آن هنگام که شراب« بلغ ما انزل الیک من ربک»
از جام آسمان بر پیمانه دل افلاکی ترین خاک ریخته شد
ای منتخب خدا!ای علی!
غدیر خم سند برابر بودن تو با تمام رسالت محمد است
غدیر خم شاهد است که خدا به خاطر تو ای امیر عشق رسول خدا را تهدید کرده است
تو کیستی مگر؟ای آیت خدا
که چنین خدا به پیشواز تو در غدیر می آید
غدیر می داند که دست تو در دست احمد مختار جلوی چشم صد و بیست هزار بالا رفت
چرا که:حضرت حق فقط تو را ،ز میان همه برای کسب مدال ولایت لایق دید
هان به گوش
به گوش ای مردم
الا تمام کساتی که شهادت می دهید خدا یکی است و محمد رسول و بنده اوست
به گوش
الا تمام کسانی که به بهشت و دوزخ ندارید ذره ای تردید
به گوش
الا تمام کسانی که زیر تاب آفتاب داغ منتظرید
به گوش «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
هر کس من مولای اویم اینک علی مولای اوست خداوندا دوست بدار دوستداران علی و دشمن بدار دشمنان علی ای معبودا
«عید ولایت بر تمامی عاشقان مبارک باد»
زیر سایه مولا علی...یاحق