گلها انار شد داغ داغ.هر اناري هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند. دانه ها توي انار جا نمي شدند.
انار كوچك بود دانه ها تركيدند انار ترك برداشت.
خون انار روي دست ليلي چكيد.
ليلي انار ترك خورده را از شاخه چيد.مجنون به ليلي اش رسيد.
خدا گفت:راز رسيدن فقط همين بود كافي است انار دلت ترك بخورد.
يا حق...
سلام دوست خوب من
خيلي عالي بود.
موفق باشي
الهي!
دستم گير که دست آويز ندارم...و عذرم پذير که پاي گريز ندارم
اگر طاعت بسي ندارم... در هر دو جهان جز تو کسي ندارم
سلام..ممنونم از مطالب زيبا و پرمحتواتون..الهي نامه بروز شد..خوشحال ميشم ببينمتون..يا حق
راستي:
پاي استدلاليون چوبين بود.....پاي چوبين سخت بي تمكين بود
سلام
عاقلانه عاشق ميشم
يا حق