اللهم عجل لوليك الفرج و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه...يه جمله زيبا از شهيد علم الهدي بگم ببين چطوره؟مي گفت: ما عاقلانه فكر مي كنيم و عاشقانه عمل مي كنيم...مي دوني؟ خيلي وقتا هست كه آدم بين عقل و عشق گير مي كنه...عقل خيلي قدرت داره، اما عشق خيلي بيشتر از اون، ياد آقا سيد مرتضي بخير كه مي گفت: عقل مي گويد بمان و عشق مي گويد برو... واين هر دو ،عقل و عشق را، خداوند آفريده است تا وجود انسان در حيرت ميان عقل و عشق معنا شود ....الرحيل ! الرحيل ! اكنون بنگر حيرت ميان عقل و عشق را !اكنون بنگر حيرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طريق عشق مي دانند كه ماندن نيز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفيق اعلي ، و اين است كه ما را كشكشانه به خويش مي خواند.....
اما عقل! هر چقدر هم كه نيرومند باشي، نمي تواني جلوي عشق را بگيري...نمي تواني او را از عاشق شدن منع كني چون كه عشق راهش را با عقل يافته و بعد از آن ديگر كسي را نمي شناسد...اما اين عشق است كه عقل را وادار به معرفت مي كند و اگر عشق نباشد، عقل هم عاشق نمي شود و عقل بي عشق، به درد ما نمي خورد. كسي كه عقل را شناخت، عاشق مي شود و كسي كه عاشق مي شود، ديگر عقل را نمي شناسد....اوووووووه، چي گفتم؟؟!!! ببخشيد منم با قلمم ياريت كردم....نظرخودت رو در اين باره بگو...منتظرتم...يازهرا.