سفارش تبلیغ
صبا ویژن



نیکو - پله...پله...تاخدا!






درباره من
نیکو - پله...پله...تاخدا!
نیکو
بی عنایات خدا هیچم!
آی دی نویسنده
تماس با من


آرشیو وبلاگ
آذرماه 85
دی ماه 85
بهمن ماه 85
اسفند ماه 85
فروردین ماه 86
اردیبهشت ماه 86
خرداد ماه 86
تیر ماه 86
مرداد ماه 86
شهریور ماه 86
مهرماه 86
آبان ماه 86
آذرماه 86
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفندماه86
فروردین ماه 87
اردیبهشت ماه 87
مرداد ماه 88
شهریور ماه 88(سیاست)
مهرماه 88
آبان ماه88
آذرماه88
دی ماه88


دوستان من
عاشق آسمونی
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
انتظار
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
پیاده تا عرش
:: هزاردستان :: Hezar Dastan .ir ::
upturn یعنی تغییر مطلوب
هو اللطیف
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بندیر
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
بلوچستان
محفل آشنایان((IMAN))
نمازخانه بوستان بهاره
تمام آرزوهایم تقدیم تو باد
مهر بر لب زده
لبگزه
آقاشیر
یک بجامانده
گفتگوی دوستانه
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تکنولوژی کامپیوتر

.: شهر عشق :.
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
بوی سیب
سین جیم های اخلاقی
منطقه آزاد
شهسوار دل
*آوای دوستی.....*
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
رند
سیاست
پاک دیده
آدمک ها
بسیجی 57
نشانه
Manna
عشق و عاشقی
اواز قطره
یه دختره تنها
فصل آگاهی
جیغ بنفش در ساعت 25
نت سرای الماس
شهدای استان خراسان
آدم و حوا
. : آدم و حوا : .
سخن دل
امید انتظار من
ریحانه
ماه و مهر
.:مطالب جدید18+ :.
غزلیات محسن نصیری(هامون)
استشهادی
wanted
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
خداجون دوستت دارم
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
ثانیه
نقاشی های الیکا یحیایی
allah is my lord
عمو همه چی دان
فرهنگی
دربه دران
نوشته های یک ناظم
رویایی زندگی کردن...
حسینیه ی بسـوی ظهـور ...
تینا
ستاره سهیل
صدای مردم نی ریز
قافله شهداء
انتظار نور
vagte raftan
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
از یک انسان
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم)
جالب انگیزناک
آسمان آبی
آغاز راه
امپراتوری هخامنشیان
عطاری عطار
مذهب
صمیمی با خواهرم
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
ساینا
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
کوروش کبیر
نورهدایت
امیدزهرا omidezahra
صدف جان با آمدن دوباره ات زندگی رو بهم بخشیدی
شیعه مذهب برتر
مروارید خلیج عشق
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
زنده یاد * آه از بهار بی یار*
نگاهم برای تو
خود نوشت
نافذ
فصل سکوت
جهان نامرئی جن
تا صبح انتظار
وبلاگ پژوه
پاسبان *حرم دل* شده ام شب همه شب
عاشقان علی (ع)
دم مسیحائی
کبوترانه
دردودل
من تو خدا
السلام علیک یا صاحب الزمان
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم...
علوم قرآ نی
باران
توهمات قرن 21
نقد مَلَس
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
عاشقان علی و فاطمه
مجنون صفت
درد و دل با خدا
چهار راه تمدن جهان باستان (ایران، مصر، یونان، بین النهرین)
دانشـــــــــمندی برای تمــــــــام فصــــــــــول
از یک روحانی
نسیمی از بهشت ...
پرواز
..::کافه دانشجو::..
خزائن رحمت پروردگار
سیب صبح
روزگار رهایی
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
..:: کافه دانشجو ::..
راز و نیاز با خدا
خلوت تنهایی
داغ عشق
شهادت
زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست
وبلاگ ایران اسلام
فراق در فراق
تنها
عرفان خوش نظر
....چند کیلو امیدواری .....
تالوگ
تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم
یادداشت های 1 امُل مدرنیسم نشده
باغچه
ابدارخانه-رسانیک
ساغر هستی
هو الحی و هو الحق و هو الهو
عاشقان جواد کاظمیان
شکلات داغ
درآغوش خداوند
اشعار عرفانی،نصایح و حکایات بزرگان
*دکتر مصطفی ملکیان
چراغ
حقیقت
عاشقان وصال
بازی بزرگان
سوال و جواب عرفانی
همه چیز در مورد مستحب و مکروه
همه چیز در مورد صلوات
همه چیز در مورد شیطان
...من نیستم
الهی نامه
نگاه خیس
عرفان نسل سومی
کسی که مثل هیچکس نیست
خودت را بشناس
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی !
شمیم وصل
*استاد شجریان
آذرعلوم
عشق ملکوتی
بسم الله الرحمن الرحیم
فلات فلسفه
عشق من خدا
بچه دانشجو !
قصه های پیامبران
کشکول
مسائل جنسی
پله پله تا ملاقات خدا(حاجی)
پله پله تا ملاقات خدا
لیله القدر
میخانه
*دکتر عبدالکریم سروش
*دکتر الهی قمشه ای
انجمن حکمت و فلسفه
فَلُ سَفَه
گلنار
امام دوازدهم
لطیفانه
یا ساقی کوثر
امام حسن مجتبی(ع)
دلا از غصه سیاس .آخه پس خونه خورشید کجاس ؟
*راههائی برای موفقیت
فروشگاه اینترنتی بازار روز
من و گل نرگس
طهور اکبر
فاطمیون
AZAR EGHTESAD
بسوی ظهور مهدی(عج)
حاج همت شقایق پرپر
طریق عشق
السلام علیک یا اباصالح المهدی
الهی و ربی ...
نیایش
گاه نوشتهایی درباره ی هیچ چیز و همه چیز
اندیشه
گل نرگس
ایران سربلند
درد دل با امام زمان
باشگاه منجمان جوان
راز گل سرخ
مهرنما
سفره ی اذون
جامی از فرهنگ
فقط به خاطره تو
نیلوفرآبی
تا شکوفه ی عشق
کانون مهدویت دانشجویان ایران
اندیشه و عرفان
سلوک
عطش
کامپیوتری
هجران
انا مجنون الحسین-ع
برای آخرت
لطایف کلام الله
پله...پله...تا خدا! در بلاگفا
مبین
ماه مهربون
سطر آخر
طوبی سافت
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
نیکو - پله...پله...تاخدا!

آمار بازدید
بازدید کل :218128
بازدید امروز : 4
 RSS 

   

به نام حق

سلام...
ضمن اینکه پیشنهاد میکنم پست قبل رو با دقت بخونید این پست رو تقدیم میکنم
بغض راه گلومو بسته، این روزها همه فکر و ذکرم اینه که قراره چی بشه؟!قرار به کجا برسیم؟!آخر چه چیزی است از اسلام و انقلاب مهمتر که دارن همه چیز رو فداش میکنند حتی یاد و اندیشه امام را...
هیچ ادعائی ندارم نه امام زمانم رو میشناسم نه امام (ره) رو نه شهدا رو از شهدا تنها گرد و غباری از تربت پاکشون به سرم ریخته که احساس میکنم امروز هرچه دارم و میگم از همونه و بس !امام رو هم بچه بودم که دیدم که ناخود آگاه آنقدر به دلم نشسته که هنوز اون شیفتگی بچگی رو احساس میکنم
وقتی گفته میشه جامعه ایران اسلامی رو ظلم فرا گرفته ظلمی که نه دشمن خارجی که خودی ها دارن سر مردم میارن از بس که تو گوشمون خوندند که ما مبرا از هر خطا هستیم نمیتوانیم چشم تعصب رو ببندیم و واقع گرایانه ببینیم!و چه راحت ما رو همردیف با دشمن میخوانند!!! چه زیبا گفت دست پرورده ی شهید مطهری که زمانی لازم است بصورت موقت دشمن را شاد کنیم تا از شادی دائمی او بپرهیزیم همانطور که پیامبر(ص) و امام علی(ع) و همچو مطهری در مواقع نیاز چنین کردند! اما این روزها محوریت اصلی این است که نکند دشمن شاد شود!
ادامه مطلب...


«نیکو» ساعت 1:49 عصر روز 88/6/18

به نام خدا

سلام!
این نوشته از محمد نوری زاد (از نویسندگان کیهان و هوادار احمدی نژاد) که با خواندن این مطلب بیشتر با افکار ها و باورهای پیش و بعد از انتخابات او آشنا میشوید رو زودتر شنیده بودم اما تنها امروز ای کاشها و حسرتهای خویش رو با تمام وجود در سمفونی ای کاشهای او دیدم...و تفکر در این که مگر چه شده است که نوری زاد هم اینچنین به سخن آمده است!!!
خبرهای سانسور شده و اکثرا غیر واقعی ای 20:30 دیشب اینقدر عذابم داد که از عمق جان آرزوی مرگ کردم! و گفتم ای کاش با عملکردهای بهتر، امروز دست در پشت دست با حسرت نمی کوبیدیم...
متن نوشته های او از این قرار است:
سمفونی " ایکاش "های من !
من از تبار طایفه ای هستم که درحد خود برای آرمانهای این انقلاب زحمت کشیده است . چه با حضور تنگاتنگش در میان محرومین مناطق دور و مرزی ، چه در سالهای جنگ ، و چه در حضور رسانه ای اش که عمدتا همان جامعه آرمانی را در کم کاری و بدکاری و خوب کاری مسئولین رصد می کرده است . من ، دراین سی سال عمر انقلاب ، بسیار از باید ها و نباید ها نوشته و تصویر ساخته ام . و در این راه ، خدای می داند که آبروی خود را نیز به میان آورده ام و برای فرزندان و خانواده خویش زحمت تراشیده ام . و چون وامدار کسی و جریانی نبوده ام ، تیز گفته ام و تیز نوشته ام . بقدر بضاعت خود ، تلاش کرده ام دراین تیز گفتن و تیز نوشتن ، جانب انصاف و درستی را بگیرم .
این روزها اما ، روزهای تعلیق من و امسال من است . چرا ؟ خواهم گفت .
ادامه مطلب...


«نیکو» ساعت 7:6 عصر روز 88/6/16

به نام حق

اگر تنها یک درصد این صحبتها از سوی دست پرورده ی شهید مطهری درست باشد سکوتمان وعید آتشمان خواهد بود!
این روزها حق بیش از هر زمان دیگر آشکار است! بهتر ببینیم...

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری، طی یادداشتی که در سایت تابناک منتشر شده انتقاداتی بی‌سابقه نسبت به شرایط کنونی مطرح کرده است .
متن یادداشت به شرح زیر است :
دفاع از نظام اسلامی به هر وسیله؟!!
به جرأت می‌توان گفت که قاطبه افراد غیرمغرضی که در سی سال گذشته با انقلاب قهر کرده‌اند، به دلیل یک واژه سه حرفی بوده است: «ظلم». این افراد، یا ظلمی بر خودشان رفته و فریادرسی ندیده‌اند، و یا ظلمی آشکار در حق یک فرد ـ مانند آنچه در جریان بازجویی وحشتناک بر همسر سعید امامی رفت ـ شاهد بوده‌اند، ولی هر چه به انتظار نشسته‌اند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در این زمینه بسیار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم.
1. دفاع از یک نظام اسلامی با توسل به شیوه‌های غیراسلامی و بلکه غیرانسانی، همان قدر موفقیت آمیز است که کسی بخواهد با شرابخواری از سنت نبوی پاسداری کند. برخی رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقایع اخیر و خانواده هایشان گواهی می‌دهد که گروهی پرنفوذ ـ که حفظ آبرویشان تضمین شده است ـ برای اینکه به خیال خودشان چشم فتنه را در بیاورند مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند.

ادامه مطلب...


به نام خدا

سلام!
مثل هر سال فرارسیدن ماه مهمانی خداوندرو به تمامی کسانی که قراره بهترین و حرف گوش کن ترین مهمون خدا باشن تبریک میگم! از این جهت حرف گوش کن که مهمونهو مطیع بودنش! مهمونی بیشتر از همه به دل میزبان میشینه که مطیع تر باشه آخه بده مهمون رو نمیخواد و میخواد به دل خودش سنگ تموم بذاره چه برسه که اون میزبان کسی باشه که بیش از هر کس دیگه دوستت داره و بهت نزدیک و حرف دلت رو خوب میفهمه و هدفش رسوندن تو به بهترین سعادته که انگار ماه رمضان رو بهترین بهانه قرار داده...
بنده هم به رسم ادب و معرفت باید زودتر از این، این ماه عزیز و انصافا پرخیر و برکت را تبریک میگفتم، تبریک واسه اینکه باز سرمون منت گذاشت و یک ماه رمضون دیگه بهمون نشون داد که اگه عمر و توفیقی بود به بهترین شکل به پایان برسونیمش اما....
توی این امائی که گفتم هزار تا درد و حرفه که بگمانم همین باعث شد که این اجازه رو بدن که بنویسم آخه همیشه گفتم تا اون نخواد و به دل اجازه نده نه اینکه نخوای!نمیتونی بنویسی چون قراره به نام اونها نوشته بشه!
زیاد دوست ندارم از سیاست بگم و بنویسم اما این روزها مسائل سیاسی بیشتر رنگ اخلاقی و اجتماعی به خودش گرفته اینه که سکوت بی انصافی است آخه همین سیاست نذاشت اونجور که باید مزه ماه پرعظمت رجب و شعبان رو بچشیم اما یک درس بهمون داد...

 ادامه مطلب...


«نیکو» ساعت 12:0 صبح روز 88/6/5

هوالمحبوب

سلام!
کمی دیر...اما سلام! سلامی پر از سلامتی به بندگان خوب او و بنام او!او که مهربانترین مهربانان است به رسم وبلاگ نویسان واسه این غیبت طولانی ام عذرخواهی میکنم هرچند معتقدم زمانی زمان نوشتن است که دل بخواهد و بس!
پس نوشتن در این روز ازاول ماه شعبان"ماه نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)"رو  به فال نیک میگیرم و پیشاپیش اعیاد شعبانیه رو به تمامی دوستان تبریک عرض میکنم

اینبار هم مینویسم  تا یک گام نزدیک تر شویم انشا الله...
 یک پله ، یک جهش ،  یک تلنگر تا شویم آنچه که او میخواهدوبرسیم به جائی که دل انسان لایق اوست از عشق و توکل ودلدادگی و....گفتیم تا همه پله ای باشند واسه نردبانی که وصال رو واسمون آسان میکنه اما اینبار گفته ام کمی متفاوت خواهد بود
تنهائی!
وا‍ژه ای که با گفتنش معمولا فرصت لبخند رو از انسان میگیره مگر اینکه بفهمی و بدانی چطور باید بهش نگاه کرد تا شیرینی لبخند فهم اون تا عمق جانت اثرکنه!
به قول بنده خدائی، خدا تنهائی رو واسه خودش آفریده! و نتیجه ی حرفش که همیشه بهش تاکید داره این بود که باید یار و همراهی داشت تا تو رو کمک کنه واسه رسیدن به اهدافی که واست ارزشمند هستند! اما همیشه فرصت واسه داشتن یاری که لایق عشق ورزیدن باشه نیست! پس تنهائی میتونه یکی از اون گام هائی باشه که میشه برا رسیدن به محبوب برداشت!که از نظر من نزدیکترین پله است! چراکه  تنهائی بهت یاد میده که صبر،ایمان، گذشت و عدالت رو در دلت پرورش بدی مخصوصا اگه این تنهائی همراه با الفبای عشق  ورزیدن  تو این دنیا باشه و مسلما دلی که اینچنین با صبرو ایمان صیقل داده بشه کسی جز او درش جای نخواهد داشت!
هرچند جبران خلیل جبران تفسیری زیباتر دارد که:
 چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در دل من است ، شایسته تر آن که گفته آید:
من در دل خداوندم!
اگر چنین باشد دیگر چیزی نخواهد بود تا حسرت نداشتنش روح و جانمان را آزرده کند تنهائی به تو یاد خواهد داد که چگونه عاشقی کنی و تنهائی رو، پر از نعمت معنا کنی!
فهم تنهائی عشق میخواهد عشقی که شاید از جسمتان چیزی باقی نگذارد!پس تنهائی اگر چه بهتر از عشق نیست کمتر از او نخواهد بود!

 هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، ‌از پی‌اش بروید،‌
هرچند راهش سخت و ناهموار باشد!
هنگامی که بال‌هایش شما را در بر می‌گیرد، ‌تسلیمش شوید،‌
گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروح‌تان کند!
وقتی با شما سخن می‌گوید باورش کنید،‌
گرچه ممکن است صدای رؤیاهاتان را پراکنده سازد!
زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان می‌گذارد، ‌به صلیبتان می‌کشد.
همان گونه که شما را می‌پروراند، ‌شاخ و برگ‌تان را هرس می‌کند.
همان گونه که از قامتتان بالا می‌رود و نازک‌ترین شاخه‌هاتان را که در آفتاب می‌لرزند نوازش می‌کند،
‌به زمین فرو می‌رود و ریشه‌هاتان را که به خاک چسبیده‌اند می‌لرزاند.
عشق، شما را همچون بافه‌های گندم برای خود دسته می‌کند.
می‌کوبدتان تا برهنه‌تان کند.
سپس غربالتان می‌کند تا از کاه جداتان کند.
آسیابتان می‌کند تا سپید شوید.
ورزتان می‌دهد تا نرم شوید.
آنگاه شما را به آتش مقدس خود می‌سپارد تا برای ضیافت مقدس خداوند، ‌نانی شوید!
 انشا ا...این پست مقدمه ای باشه واسه گفتنی های ارزشمند تر
سبز باشید
 یاحق



«نیکو» ساعت 12:0 صبح روز 88/6/5

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام!

به گزارش خبرنگار «جهان»، عبدالکریم سروش اخیرا در گفت و گویی با میشل هوبینک خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند که در رادیو زمانه نیز منتشر شده است، گفت:

« بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل می‌کرد. اما، به نظر من، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است استعاره‌ی شعر به توضیح این نکته کمک می‌کند. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. اما در واقع - یا حتی بالاتر از آن: در همان حال - شخص پیامبر همه چیز است: آفریننده و تولیدکننده. بحث درباره‌ی این‌که آیا این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتاً این‌جا موضوعیتی ندارد، چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و برون نیست».

 

با خواندن این مصاحبه اولین نکته ای که به ذهنم رسید این بود که قرآن با صراحت در بیشتر آیات خود خطاب به پیامبر خود فرموده است "قل" یعنی بگو پس چطور میتوان پذیرفت که پیامبر در بیان این مطالب دخل و تصرفی داشته با توجه به این نکته که پیامبر در برخی آیات تهدید به ترک یا انجام کاری شده است؟؟؟!!!
بنده در حدی نیستم که بخواهم پاسخگوی شخصیتی همچون دکتر سروش باشم چرا که این بحث نیاز به تخصص دارد ولی دو مسئله در مصاحبه دکتر سروش مطرح شده است از جمله اینکه قرآن زبان شعر پیامبر است و از طرفی مضمون قرآن از خود خداست و این پیامبر بوده است که آن را در قالب کلمات بیان کرده با استناد به خود قرآن قابل نقد و پاسخگوئی است:

قرآن صراحتا در آیه 69 سوره یس می فرماید:
 - وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ /یس69
 به پیامبر ، شعر نیاموختیم و - شعرگویى - شایسته او نیست . کتاب - او - جز مایه یادآورى و قرآنى روشنگر - حقایق – نیست
اگر قرآن نتیجه احساس پیامبر و در نتیجه بیان آنها در قالب شعر است پس _نعوذ بالله _ پیامبر دروغ می گوید زمانی که می گوید: 
- قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِیدٌ بِیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَـهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ /19 انعام
 به کافران و مشرکان که براى حق بودنِ نبوتت گواه می  طلبند - بگو : گواهى چه کسى از همه گواهان بزرگ تر است - تا او را بر حقّانیّت نبوتم براى شما گواه آورم- ؟ بگو: خدا میان من وشما گواه است - که گواهى اش بزرگ ترین ومطمئن ترین و صحیح ترین گواهى هاست - ، و این قرآن - که گواهى خدا بر حقّانیّت نبوّت من است- به من وحى شده تا به وسیله آن شما وهر کس را که این قرآن به او می  رسد بیم دهم ...........

و همچنین می فرماید:
- قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ /50 انعام
بگو : من به شما نمی  گویم که خزینه ها و گنجینه هاى خدا نزد من است ، و نیز غیب هم نمی  دانم ، و نمی  گویم که فرشته ام ; فقط از آنچه به من وحى شده پیروى می  کنم . بگو : آیا - اعراض کننده از وحى که - نابینا - ست - و - پیروِ وحى که – بینا- ست - یکسانند ؟ ! پس چرا نمی  اندیشید ؟

- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا /1 کهف
همه ستایش ها ویژه خداست که این کتاب را بر بنده اش نازل کرد و براى آن هیچ گونه انحراف و کژى قرار نداد 

- قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِی وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ /50 سبا
بگو : اگر من گمراه شده باشم ، فقط به زیان خود گمراه شده ام ، و اگر هدایت شده باشم به سبب آن است که پروردگارم به من وحى می  کند ; زیرا او شنوا و نزدیک است 

اعجاز ادبی قرآن
یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآن اعجاز ادبی آن است قرآن کریم چه از جهت زیبائی و سلاست الفاظ و چه از جهت بلندی و عمق معانی آن بالاتر از کلام بشری و بالاتر از سخنان بزرگترین ادیبان و عبارت پردازان و شاعران قرار دارد به گونه ای که پس از گذشت چهارده قرن هیچ ادیب و سخنوری نتوانسته کلامی بیاورد که پهلو به پهلوی قرآن زند و با آن برابری کند
یکی از بهترین شواهد اعجاز بیانی قرآن برخورد نخبگان ادب و خبرگان شعر و سخنوری با قرآن پس از نزول آن است.

مابقی رو اینجا بخونید...


«نیکو» ساعت 12:45 صبح روز 87/2/4

 هوالمحبوب

با رالها!
گاه میگوئی که فرو آی و گاه می گوئی که گریز! گاه فرمائی که بیا و گاه میگوئی که پرهیز!
خدایا!
نشان قربت است این؟ یا محض رستاخیز!
هرگز بشارت ندیدم تهدید آمیز.
ای مهربان بردبار!
ای لطیف و نیک یار!
آمدم به درگاه!
خواهی بناز دار و خواهی خوار....
الهی!
کان حسرتست این دل من! مایه درد و غمت این تن من!
الهی!
نیارم گفت که اینهمه چرا بهره من؟ نه دست رسد مرا بمعدن چاره ی من!
الهی!
ما نه ارزانی بودیم تا ما را برگزیدی
و نه ما ارزانی بودیم که به غلط گزیدی
بلکه بخود ارزانی کردی تا برگزیدی
و بپوشیدی عیب که میدیدی.
الهی!
نصیب این بیچاره ازین کار همه درد است
مبارکباد که این درد مرا سخت در خوردست
بیچاره آنکس که ازین درد فرد است
حقا که،هر که بدین درد ننازد ناجوانمرد است

هر درد که زین دلم قدم بر گیرد             دردی دگرش بجای در بر گیرد
زان با هر درد صحبت از سر گیرد        کاتش چو رسد بسوخته اندر گیرد

برگرفته از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

الهی.......
اللهم صل علی محمد و آل محمد
یاعلی مدد



«نیکو» ساعت 7:26 عصر روز 87/1/19

 بسم الله

خدا به او فرماید آری چون آیات ما بر هدایت آمد همه را به طاق فراموشی نهادی امروز هم تو را "ملائکه خدا" فراموش خواهند کرد.....

 

 

( گوید : همچنان که تو آیات ما را فراموش می کردی ، امروز خود فراموش گشته ای ) طه.126

امروز با دیدن این آیه خیلی دلم واسه خودم سوخت!!!

استنباط های زیادی میشه کرد ولی من میخوام حرف دل خودمو بزنم و نمیخوام نصیحت کنم....
ولی عده ایمون واقعا گم شدیم اینقدر گم که دیگه این گمگشتگی نمایان شده!میگم چطوره در دریای معرفت "او" خودمون رو گم کنیم
فکر میکنم......نه!مطمئنم!چیز با ارزشی پیدا خواهیم کرد....مگه نه اینکه لازمه دیدن او ندیدن خود است ؟
سال جدید داره نزدیک میشه نمیگم دل رو خونه تکونی کنیم!! میگم بهتره صاحب دلمون رو که گم کردیم پیدا کنیم(هرچند آشکار تر از اون نیست ولی باید گشت) اگر پیدا کردیم آنچه که بیش از همه سزاور این دلی است که او افریده! خود به خود همه ناخالصی ها رو پاک خواهد کرد....

نواخت سه تار رو خیلی دوست دارم امروز واسه دل خودم تار زدم به قول دوستی با صدای تار گریه که نه می شود زار زد !
شاید دیگه فرصت نشه تا سال جدید رو تبریک بگم.پس پیشاپیش....

عیدتون مبارک
زیباترین دعاها برای زیباترین لحظاته فرج آقا یادمون نره !

یاعلی مدد



«نیکو» ساعت 9:53 عصر روز 86/12/22

به نام خدای تو....
خدای تو که از خدای من خیلی خیلی بزرگتره.......

آقا جان سلام !
این پست رو فقط برا تو می نویسم همین که تو بخونی برام کافیه...
آقا این قدر دلم تنگه که فکر نکنم چیزی رو از این دل تنگ بتونم بیرون بکشم و بنویسم
!
دلم گرفته بهونه !
باز شدم انگار دیوونه !
دل غریبم میخونه .......
این دل من نشسته باز کنار سقا خونه......
یهو دلم هوائی شد گفتم بهتره بنویسم یعنی دلم خواست! حتی نمیدونم چی میخوام بنویسم فقط میخوام باهات حرف بزنم.....
هرچند هروقت خواستم با شما حرف بزنم زبانم بند اومده و انگار همه عالم رو سرم خراب شده
!!!
حتی خجالت میکشم که بگم از میان ائمه از همه بیشتر از شما شرم دارم ، چرا؟؟! واقعا نمیدونم....
خیلی دوستت دارم ولی احساس غریبی میکنم.... این حرفیه که عمری رو دلم داره سنگینی میکنه
آقا...
آقا...
میدونم امشب! امشب که همه شما رو صدا میکنند با این دل شکسته ام حتما شما منو صدا کردی منم اومدم ولی به خودت قسم روی حرف زدن ندارم پس امشب رو باید !!!!! نـــــــــــــــــــه اگر خودت دوست داشتی این دله سالها گرفته رو آرومش کن...
فقط دلم ..............دلم داره میترکه...........دلم خیلی تنگه برا یک لحظه آروم گرفتن توی حرمت...
برا اون لحظه که فقط خیره به گنبد و ضریحت دارم و هیچی !هیچی !هیچی ! واسه گفتن ندارم انگار بلد نیستم باهات حرف بزنم ............نمیدونم
!
حسرت یک بغض شکسته به دلم مونده ....
آقا چند روزه داری صدام میکنی ولی....
اگر تو نخواسته باشی بدون شک من هم...
چی بگم....................................................................... !

مددی یا علی بن موسی الرضا (ع) !



«نیکو» ساعت 11:22 عصر روز 86/12/17

هوالحق

خرابم آنچنان کز باده هم تسکین نمی یابم.....
حرف زیاد واسه گفتن دارم اما توان ........... ترجیح دادم این حکایت زیبا رو بنویسم به امید روزی که من هم با همه وجودم بگم خدایا! هر چی تو بخوای!

روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد : دلم میخواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم .
خطاب آمد : درصحرا برو ، آنجا مردی هست که در حال کشاورزی کردن است . او از خوبان درگاه ماست .
حضرت آمد و دید مردی در حال بیل زدن و کار کردن است . حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست .
از جبرئیل پرسید جبرئیل عرض کرد : الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چه میکند . بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد . فورا نشست ، بیلش را هم جلوی رویش قرار داد .
گفت : مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم ، حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم .
اشک در دیدگان حضرت حلقه زد ، رو کرد به آن مرد و فرمود : ای مرد من پیغمبر خدا هستم و مستجاب الدعوه . میخواهی دعا کنم تا خداوند چشمانت را دوباره بینا کند ؟
مرد پاسخ داد : نه .
حضرت فرمود : چرا ؟

گفت :
 آنچه پروردگارم  برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خود برای خودم می خواهم

یا علی مدد



«نیکو» ساعت 5:9 عصر روز 86/12/4

<      1   2   3   4   5   >>   >